سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عکس و اس ام اس و خیلی چیز ها برای دانلود

به نام انکه طاووس را آفرید تا بوقلمونی مثل تو قیافه نگیره!!

من میگم عاشقی سخته تو میگی سختیش رو تخته من میگم پاهاتو واکن تو میگی تا دسته جا کن من میگم واسم عزیزیتو میگی اون تو نریزی من میگم دلم هلاکه تو میگی لاپام یه چاکه من میگم دوریت منو کشت تو میگی چه سخته از پشتمن میگم کاندوم نداری تو میگی زود در نیاری.

مرحل ازدواج:آزمایشگاه مالشگاه لایشگاه گایشگاه زایشگاه!

میدونی چرا سوراخ عقب دخترا پرده نداره!چون خدا اگر زحکمت ببندد دری زرحمت گشاید در دیگری....

سایز سینه خانمها :60 تو رشده 70 تو مشته 75 بهشته 85 درشته 95 بالشته

از یاس 09176235

از خداوند چیزی را برایت میخواهم که به جز خداوند در باور کسی نگنجد

شرکت پگاه اعلام کرد دختری که دل پسری را بشکند شیرم را حلالش نمی کنم

لره از آزمون رانندگی بر میگرده زنش میپرسه چی شد؟میگه رد شدم ولی عجب افسر باخدایی بودهمش میگفت:یا ابوالفضل یا امام هشتم.

09365576

 

+ جک و اس ام اس های ارسالی شما

میدونی چرا زنها بیشتر از مردها عمر میکنن..............چون زن ندارن09137435

تو مراسم ختم لره تو بلندگو میگن:مرحوم وصیت کرده سیاه نپوشین.یکی از مردم میگه:مرحوم گه خورده ما به احترامش میپوشیم

مامانت خونس؟مامانم کارش داره...طرح خوشحال کردن دختران دم بخت09192711

بچه دوچرخش گم میشه میره کلانتری.میگن به کی شک داری؟میگه بابام اخه دیشب به مامانم میگفت بپر روش تا علی نیومده

خانمی موقع زایمان میگوزه.دکترش به پرستارا میگه:کنار بریدنوزاد مسلحه09396283

لره زنگ میزنه 110 میگه:یه فرمان و کلاج و ترمز و دنده ماشینمو دزدیدن.پلیس میگه:لری؟میگه آره.میگه صندلی عقب نشستی بیا جلو09370753

لره سر توالت فرنگی با یه نفر دعواش میشه!ازش میپرسن چی شده؟میگه:من دو روزه از این چشمه آب میخورم آقا اومده ریده توش09380611

نصف شب مرده شلوارشو در میاره یه دفعه میگه بابا میخوای تو اتاق بشاشی میگه نه میخوام تو شانسم بشاشم که تو نصف شبم دست از سرمون بر نمیداری09119700

داداش بزرگه به داداش کوچیکه میگه:فکر کنم مامان و بابا شبا نون خشک میخورن.داداش کوچیکه میگه چطور؟میگه دیشب مامان به بابا میگفت خشکه خیسش کن09110324

ترکه تو خیابون تصادف میکنه زنگ میزنه 118 شماره ماشینو بگیره09139235

لره از ترکه میپرسه توک چشم کجاست؟ترکه میگه چشم که توک نداره میگه:پس چرا اون خواننده میگه توک چشمات خیلی قشنگه09394948

لرها در یک سرقت مسلحانه!آبسردکن بانک کشاورزی را به جای گاو صندوق دزدیدند!!09385069

ترکه حس شاعری میگیره.به نامزدش میگه:ای رنگ لبت قرمز در قلب منی هرگز09399976

وقتی فشارش میدی وقتی لمسش میکنی وقتی لباتو میزاری رو سوراخ تنگش و آبش میاد تو دهنت تازه میفهمی چه اناریه انار ساوه09374589

اصفهانیه تو مسابقات رالی شرکت میکنه وسط راه مسافر میزنه09385169

روانشناسان لر اعلام کردند عامل اصلی ازدواج طلاق است09195879

 

+ اس ام اس بلاگ

آنقدر بشینم در کشتی روز و شب ,یا به عشقت میرسم یا غرق دریا میشوم.

از این مترو که دنیا که یاری نیست/نشانی از کسی یا دیارینیست/به عشقی جز خدا اعتباری نیست

09180603

اون چیه اولش (ک) داره آخرش (ر)داره زیرش میخوابی حال میکنی......کولر

09184973

بچه:مامان اونآقا رو ببین کچله مامان:هیس...میفهم بچه:مگه تا حالا نفهمیده

09362433

شب اول ازدواج:داماد;آمادهای؟عروس:نه میترسم داماد:تا 10 بشمار تمومه

عروس1.آه

2.وای 3. آخ 4.آه 5.جون 6.اوف 7.فشار بده 8.حال میده 9.در نیار 10.میشه تا هزار بسمارم؟

09126541

 

+ بی عنوان

با سلام خدمت بازدیدکننده های محترم باعرض پوزش به دلیل خدمت وظیفه از بروز کردن وبلاگمعذوریم با تشکر نویسندگان وبا تشکر نویسندگان وبلاگ جک و سرگرمی

 

 

+ جک

معلم کلاس اول از ساسان کوچولو می پرسه ..اگه تو 10 تا شکلات داشته باشی 2 تاشو بدی به سمیرا..3 تاشو بدی به مریم و یه دونه هم بدی به شراره اونوقت چی خواهی داشت؟؟؟ ساسان میگه .خوب معلومه 3 تا دوست دختر جدید

 

 

 

+ انیشتین

آرزوی یک خانم خوشگل

خانم زیبایی در مهمانی شـلوغی دسـت از سـر انشـتین بر نمیداشـت هر جاییکه میرفت همراه او بود و مرتب از او تعریف می کرد.اینشـتین سـر انجام مؤدبانه پرسـید.

ــ خانم ممکن اسـت بفرمائید با من چی کار دارید؟

ــ من آرزویی دارم که می خواهم شـما آنرا برآورده کنید.

و بازوی انشـتین را گرفت و به گوشـهء خلوتی برد و گفت:

ــ اقای انشـتین من دلم می خواهد از شـما بچه دار شـوم.

ــ ازمن ؟ برای چی؟

ــ برای اینکه فکر میکنم بچه ما اگر خوشـگلی را از من و هوش و نبوغ را از شما به ارث ببرد یک موجود استـثـنائی جهان خوا هد شـد.

اینشتین تحملی کرد وگفت:

ــ خانم آیا هرکز فکر کرده اید که اگر آن کودک هوش شـما و شـکل مرا به ارث ببرد چه موجود بدبختی خواهد بود؟

مردی که حسـاب نمی دا نسـت

وقتی انشـتین به دا نشـگاه پرینسـتون آمد روزی رئیس دانشآگاه او را به دفترش خواست و گفت:

ــ اقای پروفسـر امروز می خاسـتم درباره حقوق ماهانه با شـما صحبت کنم لطفا بفرمایید ماه چقدر ماهانه بشـما در نظر بگیریم؟

اینشتین چند لحظه تأمل کرد و گفت:

ــ من و زنم با ماهی هشـتاد و پنج دلار امورات مان میگذرد

رئیس دانشـگاه با تعجب پذیرفت

روز بعد زن انشـتین هراسـان به دفتر او مراجعه کرد و خواسـتار دیدار وی شـد. رئیس او را پذیرفت و زن اسـتاد با پریشـان حالی گفت:

ــ آقای رئیس ما فقط ماهی دوویسـت و پنجاه دلار کرایه خانه می پردازیم.

ــ اما خانم عزیز شـوهر تان خودش این مبلغ را پیشـنهاد کرد.

زن سـری با تاسـف تکان داد و گفت:

ــ آقا ... این شـوهر بدبخت من اصلاً حسـاب سـرش نمی شـود. جمع و تفریق بلد نیسـت. صورت خرج خانه را من مینویسـم و جمع و تفریق میکنم تازه این در صورتی اسـت که او گاهی از پول خورد های که من قایم کرده ام کش نرود و برای خودش آب نبات چوبی و شـکلات کشی نخرد.

جهت یابی اسـتاد

اسـتاد انشـتین در خیابان اصلی دانشـگاه به داکتر«هارولد اوری» بر خورد. مدتی با هم حرف زدند و از کنفرانس آینده اسـتاد صحبت کردند. وقتی میخواسـتند از هم جدا شـوند. ناگهان انشـتین پرسـید.

ــ راستی اوری ما وقتی به هم رسـدیم من از کدام طرف می آمدم؟

ــ از طرف مقابل. برای چی؟

ــ خوب شـد خیالم راحت شـد.فهمیدم که ناهارم را خورده بودم و داشـتم بر میگشـتم به دفترم.

 

 




موضوع مطلب :

نظر
پنج شنبه 90 مرداد 13 :: 11:13 عصر
محمد بنواری

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس